سفارش تبلیغ
صبا ویژن
» Today hit:11 » Yesterday hit:15 » All hit:288190
  • فیلم Movies - تازه ها
    » درباره ی من
    فیلم          Movies - تازه ها
    مدیر وبلاگ : shotokanpoloto[105]
    نویسندگان وبلاگ :
    arazin (@)[5]


    تازه فیلم عکس فیزیک موبایل
    » لوگوی من
    فیلم          Movies - تازه ها

    » Day Links » Notes Subjects » My Archives » My Friends Logo » My Friends Links » My Music
    » Yahoo » Search


    »» خلاصه قسمت 47 جواهری در قصر خلاصه قسمت 47 جواهری در قصر »» date:86/6/29 «» 1:9 ص

    یانگرو که الان دو نامه مهم در دست دارد به نزد یانگوم رفته و تقاضای کمک متقابل میکند. یانگرو خطاب به یانگوم: من الان دو نامه مهم دارم... سرنوشت وزیر اوه و بانو چویی در دست منه... بانو چویی به من گفته که که مدتی مخفی بشم و وزیر اوه خواسته که به دفتر دادستانی برم. یانگوم خطاب به یانگرو: خوب چرا اومدی اینجا؟ یانگرو: من سرنوشت بانو چویی و وزیر اوه رو به دست تو میدم و تو هم با نفوذی که روی ملکه داری من رو بانوی منشی های دربار کن...من دوست ندارم مثل آواره ها زندگی کنم.

    یانگرو از یانگوم تقاضای کمک میکند

    بانو چویی بعد از کلی فکر به این نتیجه میرسد که از یانگوم طلب ببخشش کند. او به خانه داگو رفته و از آنها سراغ مزار میونگی (مادر یانگوم) را میگیرد تا به این ترتیب اشکی بریزد و دل یانگوم را به دست آورد. وقتی به قبر میونگی میرسد داستان خود را تعریف میکند: بک-یانگ(بانو هن)، میونگی و من وقتی 8 ساله بودیم به قصر اومدیم... هن ساکت و گوشه گیر بود و من بیشتر با میونگی دوست بودم چون او فردی جسور بود...از اینکه زندگیم را مدیون او بودم عذاب میکشیدم. من به عنوان یک دوست کارهای بد و شرورانه زیادی کردم ولی بعدش دعا کردم...ازت میخوام که با زانو زدن جلو میونگی منو ببخشی...خواهش میکنم...یانگوم: من میدونم الان شما با قلبتون طلب بخشش میکنید پس به دادستانی برید و همه چیز رو بگید!

    بانو چویی بر مزار میونگی زانو میزند

    بعد از صحبت های یانگوم، یانگرو تصمیم میگرید به دادستانی رفته و همه چیز را بگوید. این خبر به سرعت به پانسول چویی رسیده و ترس و وحشت لرزه بر اندام آنها می اندازد. فردای آنروز که قرار بود یانگرو به دادستانی برود پانسول چویی به سرعت گروهی را برای گیر انداختن او می فرستد... در راه افسر پارک لحظه ای از یانگرو غافل میشود و پیل دو (سرباز پانسول چویی) فورا یانگرو را می رباید. نامه وزیر اوه که در دست یانگرو بود به دست پانسول چویی می افتد و به این ترتیب جنگ بین وزیر اوه و چویی ها شروع می شود.

    پانسول چویی خشمگین از اوضاع

    صبح روز بعد یانگرو مخفیانه به دادستانی رفته و پته وزیر اوه را روی آب ریخته و جرایم او را به دادستان گزارش میدهد. این موضوع باعث تعجب همگان از عملکرد وزیر اوه میشود.

    یانگرو در دادستانی

    وزیر اوه از مسئله مطلع شده و به شدت عصبانی میشود. تصمیم میگیرد که به سراغ ملکه مادر رفته با او صحبت کند و ترتیب یک بازجویی ساختگی از بانو چویی را بدهد. اما زودتر از وزیر اوه بانوچویی این کار را کرده و به اتاق ملکه مادر رفته بود. وزیر اوه قصد ورود به اتاق ملکه مادر را داشت ولی یکی از ملازمان (که نفوذی بانو چویی بود) مانع او شده و به او گفت حال ملکه مادر خوب نیست و پزشکان در حال معاینه ایشون هستند.

    وزیر اوه در راه رفتن به اتاق ملکه

    بعد از اینکه بانو چویی همه بانوان را از اتاق بیرون کرد، در مورد خلاف کاری های وزیر اوه برای ملکه مادر توضیح داد... بله بانوی بزرگ، ایشون (وزیر اوه) در این مدت کار های خلافی کرده...او از دولت بودجه اختلاس کرده و در دفتر دادستانی مرتکب خلاف شده...او به بعضی از دانشجویان سوالات عالی جناب را میداد تا آنها در امتحان قبول شوند و دانشجویان به جرم خود اعتراف کردند.

    بانو چویی خلاف کاری های وزیر را برای ملکه میگوید

    بعد از این موضوع پانسول چویی که از یانگرو ترسیده و احساس خطر میکند با یک توطئه حساب شده او را به جنگل فرستاده و به قتل میرساند و در این قسمت زندگی یانگرو به پایان میرسد.

    سکانس پایانی یانگرو

    وقتی خبر کشته شدن یانگرو به گیومیونگ میرسد او از بانوچویی برای انجام این کار ناراحت میشود...ولی بانو چویی خطرناک بودن یانگرو را به گیومیونگ یادآوری میکند: یانگرو همه چیز در مورد داستان میونگی را برای وزیر اوه گفته بود و در ضمن یانگرو می تونست برای ما بیشتر از این هم خطر ناک باشه.

    گیومیونگ از کشته شدن یانگرو ناراحت است

    بعد از این ماجرا بانو چویی که از قبل، قضیه وصیت نامه رئیس پزشک را برای ملکه گفته بود از یانگوم میخواهد که وصیت نامه را بیاورد اما یانگوم منکر قضیه میشود! در راه برگشت پیشکار یونگ بون دستور شاه را به یانگوم اعلام کرده و میگوید که شاه خواستار دیدن وصیت نامه شده. یانگوم به او میگوید که من وصیت نامه را ندارم و بزودی همه چیز روشن خواهد شد.

    یانگوم منکر قضیه میشود

    بانو چویی که از یانگوم رو دست خورده خودش یک وصیت نامه جعلی درست میکند و به دست یولی میدهد و از او می خواهد که وصیت نامه را به دفتر دادستانی ببرد. بانو چویی با این کار قصد بیشتر ضربه زدن به وزیر اوه را داشت.

    ماموریت بانو چویی به یولی

    همه از جمله یانگوم از موضوع وصیت نامه رئیس پزشک که در دست یولی است با خبر میشوند و یانگوم که میداند اصلا وصیت نامه ای در کار نیست با افسر مین آماده میشوند که به سراغ ملکه بروند. در این بین شاه که دل خوشی از وزیر اوه ندارد او را به مرخصی اجباری میفرستد و این موضوع وزیر اوگیومو را بسیار خشمگین میکند ولی افسر پارک وجود ولیعهد را به او یاد آوری میکند و به او میگوید که ولیعهد با ما است.

    وزیر اوه و افسر پارک مشورت میکنند

    وزیر اوه به همراه افسر پارک راه می افتند تا ولیعهد کاری برای آنها انجام دهد که متوجه میشوند ولیعهد به نزد ملکه مادر رفته و بانو چویی با دسیسه های مشابه باز هم مانع ورود آنها به اتاق ملکه میشود. بعد از مدتی مامورین امور داخلی به آنجا آمده و وزیر اوه را دستگیر کرده و برای تحقیقات میبرند.

    وزیر اوه کدبسته به دادستانی میرود

    در اتاق بازرسی سوال و جواب های مفصلی از وزیر به عمل می آید. وزیر اوه که در تنگنا افتاده چاره ای جز لو دادن بانو چویی نمی بیند و شروع میکند به گزارش دادن که: من احتمال میدم که کشتن بانو یون (یانگرو) کار بانو چویی باشه چون او و بانو چویی زیاد به دربار رقص من می اومدند و من از جزئیات نقشه بانو چویی باخبرم...در ضمن این بانو چویی بود که در غذای ملکه در آن زمان چیز هایی ریخته و ... در این لحظه پیش کار یونگ وارد میشود و اعلام میکند که شاه دستور دادند قضیه اردک های گوگردی به طور جدی پیگیری شود. در این بین بانو چویی بسیار خونسرد است چرا که همه شاهدان ماجرا سر به نیست شده اند! و از این موضوع هم خوشحال است که با وجود ارائه وصیت جعلی یانگوم عکس العملی نشان نداده.

    رضایت بانو چویی و گیومیونگ

    در همین راستا جلسه ای در دادستانی تشکیل شده و تمام کسانی که مربوط به قضیه اردک ها هستند فراخوانده میشوند. وزیر اوه، بانو چویی، گیومیونگ، یولی، بانو مین، پیش کار یونگ بون و گروه پزشکی افراد حضور یافته هستند. عجیب اینجاست که یانگوم و افسر مین که اصلی ترین افراد مرتبط با این موضوع هستند آنجا نبودند.

    دفتر دادستانی

    رئیس دفتر دادستانی وارد شده و جلسه بررسی شروع میشود. رئیس دادستانی در ابتدا با متهم کردن وزیر اوه کار را شروع میکند. دادستان: آقای اوه یولی وصیت نامه ای از رئیس پزشک سلطنتی دارد که در آن شما متهم به کشتن وزیر جو (کوانجو چو) و قضیه اردک های گوگردی شدید اما شما گفتید که بانو چویی این کارها را انجام داده. بانو چویی: این امکان نداره...

    دفتر دادستانی

    بعد از این، بحث اردک های گوگردی شروع میشود... یکی از بانوان پزشک اعلام میکند که یک بانوی کارگر (هوانگ) غذای بانو هن را امتحان کرد و مریض شد و علت بیماری او از اردک ها نبود و پرونده در آن زمان با خیانت بسته شد. وزیر اوه سریعا ادامه داد: علت بیماری هوانگ مربوط به صدف هایی بود که بانو چویی به او داد. بانو چویی به شدت اعتراض میکند ولی بانو مین حرف وزیر اوه را تایید میکند و ادامه میدهد: هوانگ به من گفت که قبل از این که اردک ها رو امتحان کنه یانگرو به اون صدف داده بود و این به دستور بانوچویی بوده. بانو چویی اعتراض میکند و میگوید: بانو هن در آن زمان من و گیومیونگ را به مهمان سرا فرستاده بود و من اصلا از این قضیه خبر نداشتم...

    دفتر دادستانی

    بحث و جدل بر سر وصیت نامه ادامه دارد که ناگهان مرده زنده میشود(!). بله...یانگوم به همراه افسر مین جانگو و رئیس پزشک وارد دادستانی میشوند و تعجب همگان را برمی انگیزند.

     

    رئیس پزشک در جلسه حاضر میشود!!!!

    و در اینجا قیافه های متعجب همه دیدینه:

    قیافه های متعجب همه

    از



    shotokanpoloto
    »» comments ()
    »» خلاصه قسمت 48 جواهری در قصر (یانگوم)خلاصه قسمت 48 جواهری در قصر( »» date:86/6/27 «» 4:42 ع

    خلاصه قسمت 48 جواهری در قصر(یانگوم)

     

    بانوچویی تمام اتهاماتش راراجع به اردک گوگرد خورده  ووصیت نامه تکذیب می کند

     

    درهمین حین پزشک قصرکه مدتی پنهان شده بودواردمیشود وهمه چیزرافاش میکندامابانوچویی دوباره همه چیزراتکذیب میکند

     

    هوانگ ودستیاربانوی سابق منشی هاباعلامت افسرمین واردشده وبرعلیه بانوچویی اعتراف میکنند

     

     

     

    بانوچویی دراتاق سرپرستی پیشکارها بازداشت میشود...

     

     

    وزیران ازعالی جناب می خواهند که دستورمحاکمه ی وزیر اٌ وبانوچویی ودیگرخیانتکاران راصادرکند 

     

     

    سربازان همه رابه جزبانوچویی که فرارکرده بود رادستگیرکردند

     

     

    چویی که درسردخانه مخفی شده بوده بادادن پول به یکی ازدوستانش میخواهدکه سفارش اورابه ملکه ی مادر کند

     

    ملکه ی مادر عصبانی شده ومیخواهد چویی خود را تحویل پلیس دهد...

     

    این بارچویی به انباری میرود¸ولی یک بانوی دربارمتوجه میشود واین خبربه گوش یانگوم میرسد

     

     

     یانگوم با زدن حرف هایی چویی رامتحول میکند...

     

     

    چویی سررقبرمیونگی رفته ولی درراه بازگشت بابه وقوع پیوستن اتفاقاتی ازشاخه ای آویزان میشود...

     

     

     

    وبانوچویی ازدره پرت میشود ومی میرد ...

     

      

    یولی و پزشک قصر از قصر اخراج شده و پانسول چویی و وزیر اٌ تبعید می شوند.

     

    گیومیونگ نیز ازقصراخراج می شود و پانسول چویی درراه تبعید می میرد

    یانگوم از عالی جناب خواست تا مقام بانو هن ومادرش رابازگرداند وتا انتخاب بانوی اول آشپزخانه بانوی اول باشد...

     

     

    تا بتواند نامه ی مادرش راکه قرار بود هنگامی که بانوی اول شد بخواند را بخواند.

     

     

     

     

    پایان قسمت 48



    arazin
    »» comments ()
    »» راه بی پایان »» date:86/6/27 «» 12:2 ص

    راه بی پایان

    اطلاعات کلی

     

    شبکه سه

     شبکه:

     

    اجتماعی

     :موضوع  

     

    فیلم و سریال

    :گروه  

     

    داستانی

    :قالب  

     

    تولیدی

     :نوع برنامه  

     

    عام

    :مخاطب  

     

    تاریخ ها , زمان ها 

     

    82/6/1 :تاریخ تولید    

     

    86 :تاریخ پخش   

     

    20:30 :ساعت پخش   

     

    ، چهارشنبه

    :روزهای پخش  

     

    ، پنج شنبه

    :  روزهای تکرار

     

      ساعت تکرار: 13:30

     

      تعداد قسمتها: 26

     

      مدت هر قسمت: 45

     

      مدت زمان کل برنامه: 1170

     

    اطلاعات عوامل تولید

     

    مصطفی عزیزی

    :تهیه کنندگان

     

    همایون اسعدیان

    :کارگردان 

     

    آقای علی‌رضا ابوالقاسمی‌نژاد

    :مدیرتولید 

     

    آقایان علی‌رضا بذرافشان، مهدی شیرزاد

    :نویسنده 

     

    آقای جواد صفا

    :فیلمبردار 

     

    آقای ساسان نخعی

    :صدابردار 

     

     :نمونه فیلم   

     
     

     :نمونه عکس   

     
    1     2     3     4     5     6     7     8     9     10    
    11     12     13     14     15     16     17     18     19     20    
    21     22     23     24     25     26     27     28     29     30    
    31     32     33     34     35     36     37     38     39     40    
    41     42     43     44     45     46     47     48    
     
     

    :شرح مختصر   

    خلاصه قسمت بیست ویکم (28/6/86): آشفتگی کامران ، ابوالحسنی را وادار می کند تا با او جدی تر برخورد کند . منصور نیز به دنبال راهی برای اثبات کلاهبرداری شیرزاد می باشد و

    خلاصه قسمت بیستم (21/6/86): غزل که خسته شده است ، دوباره به ابولحسنی اعتماد می کند. ابوالحسنی نیز اداره امور را در دست می گیرد و

    خلاصه قسمت نوزدهم (14/6/86): اوضاع کاملا به هم ریخته است . تلاش منصور برای اثبات بی گناهیش بی فایده مانده است وفضای کارگاه نیز متشنج است و

    خلاصه قسمت هیجدهم(7/6/86): منصور تلاش می کند تا به غزل ثابت کند حرفهای شیرزاد درست نیست . کامران نیز با فهمیدن ماجراها کاملا به هم ریخته و خود را باخته است و

    خلاصه قسمت هفدهم (31/5/86): منصور در رویایی با شیرزاد بهم می ریزد و با او درگیر می شود . کامران نیز به دنبال ردی از راننده وانت می گردد و

    خلاصه قسمت شانزدهم (24/5/86): غزل کاملا به هم ریخته است . ابولحسنی پیشنهاد می کند تا با شیرزاد مذاکره کنند تا از صحت گفته های او مطمئن شوند و

    خلاصه قسمت پانزدهم (17/5/86): کامران که به اوضاع مشکوک شده است ، مشغول پیگیری آخرین کارهای توتونچی می شود تا شاید به سرنخی برسد ، وحید نیز به منصور می گوید که بزودی از ایران می رود و

    خلاصه قسمت چهاردهم (10/5/86) : ابوالحسنی با تمدن درگیر می شود. تمدن قصد توتونچی را برای فرار برای او تعریف می کند و ابولحسنی بهم میریزد . منصور نیز تلاش می کند تا به غزل در برابر مشکلات جدید کمک کند و

    خلاصه قسمت سیزدهم (3/5/86): توتونچی با استفاده از ترفندهایی موفق به گریز می شود و با مراجعه به یک صرافی اقدام به حواله تمام دارائیش به حسابی در یک بانک خارجی می کند و

    خلاصه قسمت دوازدهم(27/4/86):ابولحسنی ، توتونچی را تهدید می کند که بهتر است دست از کنجکاوی بردارد و توتونچی نیز عاجزانه از او می خواهد به او اجازه دهد همه چیز را فراموش کند و از ایران برود و

    خلاصه قسمت یازدهم (20/4/86) :گروه در کارگاه جدید شروع به کار میکند و همه چیز خوب پیش میرود . توتونچی با شنیدن گزارش تکاندهنده حسابرس، روحیه خود را میبازد و

    خلاصه قسمت دهم(13/4/86) : منصور ، غزل را متهم می کند که از داستان اطلاع داشته و تصمیم می گیرد وارد جبهه توتونچی شود و به او کمک کند . ابولحسنی از تمدن می خواهد چند مراقب برای توتونچی بگذارد . توتونچی که منتظر پاسخ نیک نظر است ، وانمود می کند باید به سفری برود و

    خلاصه قسمت نهم(6/4/86) : اولین چک توتونچی برگشت می خورد و با وساطت ابوالحسنی توتونچی از زندان آزاد می شود . توتونچی بخشی از حقایق پشت پرده را برای منصور بازگو می کند و از طرف دیگر سعی در حسابرسی مخفی شرکت دارد و

    خلاصه قسمت هشتم(30/3/86) :منصور و غزل فضای پر تنش تری را در روابط شان می گذرانند . درگیریهای توتونچی وابولحسنی به اوج خود رسید . توتونچی حتی نمی تواند برجش را به ارونقی بفروشد و بالاخره اولین چکش برگشت می خورد

    خلاصه قسمت هفتم(23/3/86) : درگیری توتونچی و ابولحسنی شدت گرفته است و توتونچی از منصور می خواهد کارگاه را زودتر به نتیجه برساند . در این میان منصور که از حضور غزل در کارگاه عصبی است اوضاع کارگاه را ناخواسته متشنج می کند و

    خلاصه قمست ششم(16/3/86) : ابوالحسنی که انتظار پاسخ توتونچی را نداشته ، سعی دارد تا با فشارهای مالی ، نظر او را تغییر دهد . منصور هم تلاش می کند تا مشکلات زندگی مینا را حل کند و

    خلاصه قمست پنجم (9/3/86) : توتونچی از پیشنهاد ابولحسنی به شدت به هم ریخته است . در این میان غزل سعی دارد در کارگاه منصور نقش موثری به عهده داشته باشد . مینا هم درگیر خواسته های منیر خانم است و نمی داند چه باید بکند و

    خلاصه قسمت چهارم(26/2/86) : ابوالحسنی ، منصور را به توتونچی معرفی می کند تا برای راه اندازی کارگاه قرارداد ببندند . توتونچی به محض دیدن منصور او را به خاطر می آورد . از طرف دیگر ، مینا سعی دارد دینش را به منیر خانم ادا کند واز شر او خلاص شود و

    خلاصه قسمت سوم (19/2/86): منصور که برای یافتن سرمایه گذاری خصوصی واز سر کنجکاوی به شرکت توتونچی رفته است با دیدن غزل کاملا به می ریزد . از طرفی ابولحسنی ، شریک توتونچی او را تشویق به سرمایه گذاری در طرح منصور می کند و

    خلاصه قسمت دوم (12/2/86): منصور در مزار مادر با پدرش آشتی می کند . او که با طرح تولید پروتز داخلی بدن به کشور باز گشته است به همراه دوست قدیمی اش وحید ، با مراجعه به مرکز پلیمر در می یابد که زمان طولانی برای اجرای این کار از طریق دولتی ، نیاز است . در پی یافتن سرمایه گذاری خصوصی با توتونچی روبه رو می شود و

    خلاصه قسمت اول(5/2/86 ) : منصور پور وطن ، جوانی است که بدنبال ماجرایی احساسی به طور غیرقانونی از کشور خارج شده و حال پس از گذشت ده سال به کشور و نزد خانواده اش باز می گردد . مادرش فوت کرده و پدرش که با سفر او موافق نبوده است اورا به راحتی نمی پذیرد و



    shotokanpoloto
    »» comments ()
    »» مدار صفر درجه »» date:86/6/26 «» 1:0 ع

    مدار صفر درجه

    اطلاعات کلی

    شبکه یک

    شبکه:

     

    تاریخی

     :موضوع

     

    فیلم و سریال

    :گروه

     

    داستانی

    :قالب

     

    عام

    :مخاطب

     

    تاریخ ها و زمان ها

    ، دوشنبه

    :روزهای پخش

     

    22:00

    :ساعت پخش

     

    اطلاعات عوامل تولید

    حسن بشکوفه

    :تهیه کننده

     

    حسن فتحی

    :کارگردان

     

    شهرام زاهدی

    :مدیرتولید

     

    حسن فتحی

    :نویسنده

     

    مرتضی پور صمدی

    :فیلمبردار

     

    :دیگرعوامل

     

    بازیگران: شهاب حسینی - رویا تیموریان - لعیا زنگنه - مسعود رایگان - ایرج راد - رحیم نوروزی

    و چند بازیگر فرانسوی و مجارستانی
       

     

    نمونه عکس ( 17 )   

    :شرح مختصر   

      قبل از شهریور 1320 یک مرد جوان ایرانی که مادر عرب دارد جهت ادامه تحصیل به فرانسه اعزام می شود.در زمان ظهور حزب نازی در آلمان با دختری از خانواده یهودی در دانشگاه آشنا می شود و ...

    لطفا برای مشاهده اطلاعات فیلم این هفته به بخش خلاصه برنامه های شبکه یک رجوع کنید.
       



    shotokanpoloto
    »» comments ()
    »» صداوسیما درباره دولت طنز می سازد! »» date:86/6/18 «» 10:28 ص

    صداوسیما درباره دولت طنز می سازد!

     

    کمال تبریزی به زودی مستندی طنز را با حضور رضا کیانیان (به عنوان مجری) در سیما فیلم کلید می‌زند که طی آن دولتمردان با زبان طنز به نقد کشیده می‌شوند.

    به گزارش فارس به نقل از سایت خبری سیمافیلم، این کارگردان قرار است مستند «با ما شوخی نکنید» را به تهیه کنندگی محمدرضا تخت کشیان بسازد.

    جالب است بدانید که تبریزی پیشتر از این می خواست فیلمی تلویزیونی با نام «شمرکجاست؟» را بر اساس نوشته ای از سید حسن مهدوی فر در سیما فیلم کارگردانی کند که به گفته محمدرضا تخت کشیان هنوز متن فیلمنامه مورد توافق تبریزی قرار نگرفته و نیاز به بازنویسی و بازنگری دارد.

    با این حساب، کمال تبریزی با فراغ بال می تواند قبل از به نتیجه رسیدن فیلمنامه «شمرکجاست؟» این بار به طور جدی و مستند به حوزه مورد علاقه خود یعنی طنز بپردازد.

    قرار است در «با ما شوخی نکنید» به روحیه نقد ناپذیری اقشار مختلف جامعه و به خصوص مسؤولان در رده های مختلف پرداخته شود، به نحوی که تمرکز اصلی برشوخ طبعی ایرانیان و گرایش و علاقه آنان به بیان نظرات منتقدانه خود در قالب طنز و گرفتن تلخی آن با مضمونی شیرین و مؤثر باشد.

    تا کنون حضور محمدرضا سکوت به عنوان تصویربردار، مازیار شیخ محبوبی صدابردار، حمیدرضا چارکچیان دستیار اول کارگردان وبرنامه ریز، حسین هادیان‌فر مدیر تولید و رضا کیانیان به عنوان مصاحبه گر در این پروژه قطعی شده است.

    به گفته تخت کشیان در صورت انجام مراحل اولیه کار، و به نتیجه رسیدن قرارهای ملاقات با مسئولان، گروه تا 20 مهرماه وارد مرحله تولید خواهد شد. با توجه به رایزنی‌های در حال انجام، به نظر می‌رسد ساخت این مستند حدود 8 ماه به طول انجامد.

    این در حالی است که محمدرضا تخت کشیان هم اکنون در حال تهیه سریال «کلاه پهلوی» به کارگردانی ضیاءالدین دری است که تا یک سال آینده نیز ادامه خواهد داشت.

     

    از:رجانیوز

    shotokanpoloto
    »» comments ()
    <      1   2   3   4   5      >

    »» Posts Title
    گوشی موبایل Apple iPhone
    [عناوین آرشیوشده]
    مردمى خدا را به امید بخشش پرستیدند ، این پرستش بازرگانان است ، و گروهى او را از روى ترس عبادت کردند و این عبادت بردگان است ، و گروهى وى را براى سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است . [نهج البلاغه] برای عضو شدن در خبرنامه ابتدا نام و سپس ایمیل خود را وارد کنید.





    Powered by WebGozar

    Google Page Rank