بعد از این ماجرا بانو چویی که از قبل، قضیه وصیت نامه رئیس پزشک را برای ملکه گفته بود از یانگوم میخواهد که وصیت نامه را بیاورد اما یانگوم منکر قضیه میشود! در راه برگشت پیشکار یونگ بون دستور شاه را به یانگوم اعلام کرده و میگوید که شاه خواستار دیدن وصیت نامه شده. یانگوم به او میگوید که من وصیت نامه را ندارم و بزودی همه چیز روشن خواهد شد.
بانو چویی که از یانگوم رو دست خورده خودش یک وصیت نامه جعلی درست میکند و به دست یولی میدهد و از او می خواهد که وصیت نامه را به دفتر دادستانی ببرد. بانو چویی با این کار قصد بیشتر ضربه زدن به وزیر اوه را داشت.
همه از جمله یانگوم از موضوع وصیت نامه رئیس پزشک که در دست یولی است با خبر میشوند و یانگوم که میداند اصلا وصیت نامه ای در کار نیست با افسر مین آماده میشوند که به سراغ ملکه بروند. در این بین شاه که دل خوشی از وزیر اوه ندارد او را به مرخصی اجباری میفرستد و این موضوع وزیر اوگیومو را بسیار خشمگین میکند ولی افسر پارک وجود ولیعهد را به او یاد آوری میکند و به او میگوید که ولیعهد با ما است.
وزیر اوه به همراه افسر پارک راه می افتند تا ولیعهد کاری برای آنها انجام دهد که متوجه میشوند ولیعهد به نزد ملکه مادر رفته و بانو چویی با دسیسه های مشابه باز هم مانع ورود آنها به اتاق ملکه میشود. بعد از مدتی مامورین امور داخلی به آنجا آمده و وزیر اوه را دستگیر کرده و برای تحقیقات میبرند.
در اتاق بازرسی سوال و جواب های مفصلی از وزیر به عمل می آید. وزیر اوه که در تنگنا افتاده چاره ای جز لو دادن بانو چویی نمی بیند و شروع میکند به گزارش دادن که: من احتمال میدم که کشتن بانو یون (یانگرو) کار بانو چویی باشه چون او و بانو چویی زیاد به دربار رقص من می اومدند و من از جزئیات نقشه بانو چویی باخبرم...در ضمن این بانو چویی بود که در غذای ملکه در آن زمان چیز هایی ریخته و ... در این لحظه پیش کار یونگ وارد میشود و اعلام میکند که شاه دستور دادند قضیه اردک های گوگردی به طور جدی پیگیری شود. در این بین بانو چویی بسیار خونسرد است چرا که همه شاهدان ماجرا سر به نیست شده اند! و از این موضوع هم خوشحال است که با وجود ارائه وصیت جعلی یانگوم عکس العملی نشان نداده.
در همین راستا جلسه ای در دادستانی تشکیل شده و تمام کسانی که مربوط به قضیه اردک ها هستند فراخوانده میشوند. وزیر اوه، بانو چویی، گیومیونگ، یولی، بانو مین، پیش کار یونگ بون و گروه پزشکی افراد حضور یافته هستند. عجیب اینجاست که یانگوم و افسر مین که اصلی ترین افراد مرتبط با این موضوع هستند آنجا نبودند.
رئیس دفتر دادستانی وارد شده و جلسه بررسی شروع میشود. رئیس دادستانی در ابتدا با متهم کردن وزیر اوه کار را شروع میکند. دادستان: آقای اوه یولی وصیت نامه ای از رئیس پزشک سلطنتی دارد که در آن شما متهم به کشتن وزیر جو (کوانجو چو) و قضیه اردک های گوگردی شدید اما شما گفتید که بانو چویی این کارها را انجام داده. بانو چویی: این امکان نداره...
بعد از این، بحث اردک های گوگردی شروع میشود... یکی از بانوان پزشک اعلام میکند که یک بانوی کارگر (هوانگ) غذای بانو هن را امتحان کرد و مریض شد و علت بیماری او از اردک ها نبود و پرونده در آن زمان با خیانت بسته شد. وزیر اوه سریعا ادامه داد: علت بیماری هوانگ مربوط به صدف هایی بود که بانو چویی به او داد. بانو چویی به شدت اعتراض میکند ولی بانو مین حرف وزیر اوه را تایید میکند و ادامه میدهد: هوانگ به من گفت که قبل از این که اردک ها رو امتحان کنه یانگرو به اون صدف داده بود و این به دستور بانوچویی بوده. بانو چویی اعتراض میکند و میگوید: بانو هن در آن زمان من و گیومیونگ را به مهمان سرا فرستاده بود و من اصلا از این قضیه خبر نداشتم...
بحث و جدل بر سر وصیت نامه ادامه دارد که ناگهان مرده زنده میشود(!). بله...یانگوم به همراه افسر مین جانگو و رئیس پزشک وارد دادستانی میشوند و تعجب همگان را برمی انگیزند.
و در اینجا قیافه های متعجب همه دیدینه:
از